جاده آرزو های کاغذیروزی .... جایی .....در راهی ....من بودمو خودم |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد آنه...آنه "تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟
وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود
بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت
از تنهایی معصومانه ی دستهایت
آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت
و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت
حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود
" آنه" اکنون آمده ام تا دست هایت را
به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی
و اینک " آنه" شکفتن و سبز شدن
در انتظار توست... در انتظار توست صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد زندگیزندگی ، ارزش آنرا دارد که به آن فکر کنی !
بقیـــــه جملات در ادامه مطلب ، نظر یادتون نرهادامه مطلب |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |